تاریخ فرش و فرشبافی دوران سلجوقيان ( ۵۹۱-۴۲۹ ه.ق )
میخواهیم در سایت فرش کاشان، تاریخ فرش و فرشبافی را بررسی کنیم که آیا قالیهای پیدا شده در ترکیه، ایرانی است یا ترک؟!
در خصوص قالیهای دورهی سلجوقيان، بهويژه سلاجقهی ايران، كمتر مطلبي تا كنون به رشتهی تحرير درآمده است كه سندی محکم بر وجود فرش بافی ايران در زمان تسلّط سلجوقیان باشد. در مقالهی پیش رو که بر اساس گفتههای دکتر علی حصوری، نگارش یافته است بر آنیم تا با دلایلی محکم و مستند، به اثبات این مهم بپردازیم.
چندی پیش، تعداد هشت قطعه قالی از دوران حكومت سلاجقه ( متعلّق به قرن هشتم هجری ) در آسيای صغير به دست آمد و جهان غرب بهويژه دانشمندان ترك را به چنین ادعایی واداشت که در زمان سلجوقیان سنّت قالیبافی ایران، در حال نابودی کامل بودهاست. این در حالیست که بنا بر دلایل پیشرو، نه تنها چنین ادعای گزافی، کاملا رد میشود، بلکه برعکس، ثابت میکنیم که قطعه قالیهای پیدا شده در ترکیه نیز، ایرانی است.
بنا به گفتههای دکتر حصوری، از نظر ويژگيهای فنّی، صوری و نقش قالیهای مربوط به زمان سلجوقیان، باید گفت که مشخصهی فنّی قالیهای سلجوقی داشتن گره تركی است. این در حالیست که امروزه كاملا مشخص شده اين گره ربطی به تركان ندارد، زيرا آنها در سرزمين اصلي خويش، گره فارسي به كار میبرند و تنها در بافتههای تركانی که به غرب ايران مهاجرت كرده، و یا قالیبافی را از اهالی غرب ایران آموخته اند، شاهد این نوع گره هستیم. گره تركی از ويژگیهای فنّی بافتن قالی در شمال غربی ايران است. به طوری كه سرتاسر شمال غرب ايران تا اران در قفقاز واقع در آسيای صغير، و غرب ايران ( كردها و لرها ) گره ترکی به کار میبردهاند. البته به جز اقليتی در سنهی قديم و سنندج كنونی. اما این گستردگی تا جایی است که حتّی كردهای مقيم عراق كه بهندرت قالی بافتهاند، در بافتههایشان، گره ترکی به كار بردهاند و میبرند. در نتیجه اگر اين گره از آن تركان است، بايد در شرق شمال ايران نيز رواج داشته باشد كه میبینم اینطور نيست.
با بررسی تاریخ فرش و فرشبافی میدانیم سلجوقیان، مخصوصا از زمان خواجه نظام الملك به بعد، گرايش بيشتری به زبان فارسی پيدا كردند تا جایی که آخرين شاهان اين سلسله، به فارسی شعر میسرودند. مدارك زيادی مبنی بر علاقهی سلاجقه به فرهنگ ايرانی در دست است. به عنوان مثال، سلاجقهی روم نه تنها زبان فارسي را زبان دربار خود كردند، بلكه وزرای خويش را از ايرانيان برگزيدند و آیين كشورداری آنان كاملا ايراني بود. گواه دیگر اینکه، سلاجقهی روم حتّی نام شاهان اساطيری و تاريخی ايران پيش از اسلام را بر خود مینهادند؛ نامهایی چون كيخسرو، كيكاووس، كيقباد و… .
در دورهی سلاجقهی روم، فرهنگ ايراني – اسلامی در آسيای صغير شدّت گرفت و پايهای برای حكومت گران عثمانی شد. آنان حتّی كاخهای خود را با تصاوير شاهنامه میآراستند و زبان فارسی تا قرن هشتم هجری، مهمترين زبان متداول در آسيای صغير بود. تا قرن هشتم كه موج جديدی از ترکان به آسيای صغير رسيد، كتابهای فراوانی به فارسی نوشته شد. در اين جا اين سؤال مطرح است: پادشاهاني كه درتمام جنبههای زندگي خود، پشتیبان فرهنگ ایرانی بودهاند، تا جایی که حتّی در انتخاب نام فرزندانشان از ايرانيان الگو میگرفته اند؛ چطور ممكن است از قالی ترك استفاده كرده باشند؟ اگر سلجوقيان نخستين تركانی بودهاند كه بر آسيای صغير، تسلّط يافتند، قالی بافی را چگونه به آنجا بردند؟ سلجوقيان اصلی كه در ايران حكومت كردهاند، چرا قالی سلجوقی نداشتند؟ و حتّي در يك نوشتهی تاريخی، نامی از قالی سلجوقی برده نشدهاست؟ این در حالیست که يكي از شاخه های اين سلسله به نام سلاجقهی روم، آن هم دور از خاستگاه خود و دور از ايران كه به منزلهی وطن دومشان بودهاست، قالی سلجوقی داشتهاند! واقعيت اين است كه اين قالیها نه تنها سلجوقی نيستند، بلكه اصلا ترك نمیباشند.
واقعیت غیرقابل انکار این است که در آن روزگاران، در تمام ايران و از جمله درقفقاز، در تاریخ فرش و فرشبافی ، قالی ايرانی بافته ميشدهاست. همچنين نكتهای كه معمولا مورد غفلت واقع میشود اين است كه بيشتر ساكنان قديم آسيای صغير در دورهی سلجوقيان روم، ترك نبودهاند. بلكه در آن منطقه، ارمنيان، يونانيان وملّيتهای ديگری به قالیبافی مشغول بودهاند.
قابل ذکر است؛ اگر چه تا كنون قالی دورهی سلجوقی، در ايران به دست نيامدهاست، امّا نقش قالی آن را میتوان در دیگر آثار ايرانی رديابی كرد. خوشبختانه مينیاتورها و آثار ديگری كه از آن قرنها به جای ماندهاست، به ما اين امكان را میدهد كه به بررسی اين قالیها بپردازيم.
آنچه گفتیم تنها خلاصهای از تاریخ فرش و فرشبافی و گفتههای دکتر حصوری در ردّ ادعای ترک بودن و از طرف دیگر اثبات ایرانی بودن قالیهای مذکور میباشد. اما همین اندک نیز، حقیقت ایرانی بودن این قالیها را بر همگان روشن میکند.
عالییی بود عااالی