دانشمند انگليسي هلكوت كه در قرن شانزدهم مي زيست به يكي از بازگانان هم ميهن خود مي گويد: در ايران فرشهايي از پشم زبر كه در دو طرف داراي ريشه هاي نخي است خواهي ديد . اين فرشها بهترين انواع فرش عالم رنگ هاي آنها بهترين و زيباترين رنگهاست . تو بايد به اين كشورها بروي و به انواع وسايل بايد متوسل شوي تا بتواني از مردم آنجا طرزرنگ كردن(خامه) قالي را ياد بگيري . زيرا اينها به طوري رنگ شده كه باران و سركه و شراب در رنگشان تأثير نمي كند چون تو اين علم را از آنها آموختي به اسرار آن دست خواهي يافت و خواهي توانست در رنگ كردن فرش آن را به كار بري و به تداوم آن اطمينان داشته باشي زيرا رنگي كه در رشته هاي زبر ثابت باشد قطعاً در رشته هاي باريك منسوجات ثابت تر است البته بايد از رنگ هاي مايع و وسايل رنگرزي و بهاي آنها آگاه شوي.
شاردن نيز در سفرنامه خود با تحسين و ستايش از توليدات نساجي و مخمل و حرير كاشان مي گويد: صنعت رنگرزي در ايران بيشتر از اروپا توسعه و ترقي يافته است چون رنگهاي اين كشور داراي روشني و جرم نسبي بيشتر است و چندان زود زايل نمي شود ولي افتخار اين فن بيشتر از هنر صنعتي ايارانيان . منوط به خصوصيات هوا و اقليم آن كشور است زيرا محيط خشك و صاف اين سرزمين موجب درخشش مخصوص رنگهاست و همين طور عناصري در رنگ آميزي و رنگرزي به كار مي برند گل يا خاك سرخ و روناس( اپوپوناكس) است و اين دو عنصر در ايران فراوان اند بقم قرمز كه از اروپا داده مي شود و بقم ژاپن و نيل هندي كه از هندوستان مي آيد رنگرزان علاوه بر مواد مزبر از نباتات نيز استفاده مي كنند رستني هاي بسيار و نباتات طبي متعددد خود كشور صمغات و پوست هاي درختان ميوه مانند گردو انار و عصاره ليمو و لاجورد كه كلمه آزور را ما از آن ساخته ايم از سرزمين همسايه ايران ازبكستان وارد مي شود ولي كشور ايران مخزن عمومي آن است.
بعد از دوران صفويه بر اثر حوادث تاريخي و دردهایي كه بر ايران مي گذرد سقوط عمومي در صنايع و توليدات ايران شاهديم در عصر قاجار اين سقوط به نفع واردات كالاها و توليدات خارجي افزايش مي يابد با اين وصف اسناد تجاري در دست است نشان مي دهد كه حتي دوران قاجار صادرات ايران در بعضي از اقلام داراي ارزش بوده و بر واردات پيشي داشته است بهترين نمونه را در رشد شكوفايي و گسترش صارات فرش در اواخر دوره قاجار مي توان ديد به رغم آسيب جديي كه به بسياري از صنايع و توليدات بومي و سنتي وارد شد فرش دستباف رشد چشمگيري يافت در اينباره تجار خارجي دخالت و نظارت مستقيم داشتند حاصل اين امر اگر چه به نفع فرش ايران بود ولي به دليل تأثير و نفوذ بازارهاي خارجي آسيب هاييي بر فرش ايران وارد آمد كه دلايل آن را قبل از هرچيز در نفوذ توليدات صنعتي از جمله رنگهاي سنتزي مي توان يافت.
رنگرزان محلي دركارگاههاي رنگرزي از رنگهاي طبيعي است استفاده مي كردند و آنها را تبديل به خامه های رنگين و زيبايي مي كردند كه نقوش فرش را تجسم مي بخشيد در دوره صفويه فرش بافي رسمي(كارگاهي) براي بافت فرشهاي بزرگ پارچه رشد يافت كه خواست دربار و يا براي هديه به كشورهاي خارجي بود.
در تمام ااين احوال و بعدها نيز در دوران رشد مشاركت شركتهاي خارجي در توليد فرش ايران وجود رنگ هاي گياهي و طبيعي و استفاده از رنگرزان ماهر و كارگهاي رنگرزي محلي امري جدايي ناپذير از بافت پارچه و فرش بوده است.
با گسترش كار اين شركتها و نياز بيشتر به شم رنگ شده به تدريج رنگهاي شيميايي كه چندان زماني از توليد آنها نمي گذشت به كارگاههاي رنگرزي راه يافت در گزارشي مربوط به سال ۱۸۹۴ با تحسين از كار شركت هاي خارجي و رؤساي شركت زيگلر كه از توليدكنندگان بزرگ آن سالها در اراك بودند آمده است : آنها در اين تأسيسات داراي خامه هاي مسكوني براي كاركنان و مأمورينشان و انبارها و بالاتراز همه صباغ خانه بودند و آنها مي خواستند مرغبوترين رنگ را به دست آورند…. آنها كهكشاني ازرنگ تلانبار كرده بودند