به تحقیق میتوان گفت که قالیچههای تصویری یا عکسی در طی دو سدهی اخیر بخشی خاصی از طرحهای قالی ایرانی را به خود اختصاص دادهاند. پرویز تناولی از جمله افرادی است که به این موضوع توجهی خاص نشان داد و مطالب مفصلی از تاریخ تصویرسازی و تصویربافی در ایران گرد آورد که بخش اعظم مطالب این بخش نتایج یافتهها و بررسیهای اوست. به اعتقاد وی قالیهای عکسدار و تصویری در اواخر سدهی دوازدهم هجری قمری (هجدهم میلادی) و به دنبال تحولاتی که در اغلب هنرهای ایرانی به وقوع پیوست به وجود آمد و به تدریج سیر تحولات و تطورات بسیاری بر خود دید و ما امروز میتوانیم سبکی جدید در تصویرسازی و صورتبافی در قالی ایران را نظارهگر باشیم که اگرچه از بعد مهارتهای بافندگی سرآمد اعصار است، اما از بسیاری جهات فرش ایران را به نوع آزارندهای تهدید مینماید که جای بحث بیشتر برای آن در این مجال نیست. بر اساس آثار و نوشتجات باقی مانده از مورخان قدیم، تصویرسازی در قالیبافی ایران دارای تاریخی بسیار قدیمی است و در بررسی تاریخ صدر اسلام در برخی مواقع شرح کاملی از این دستبافتها دیده میشود. شاید معروفترین این شرحها متعلق به یک قالی است که در زمان خلافت المنتصر دیده شده و تصاویری از ولید بن عبدالملک و… بر روی آن وجود داشته و عبارتی نیز به خط فارسی بر آن نوشته بودهاند.
اما متاسفانه نه از قالیچههای عکسدار آن عصر چیزی به دست ما رسید و نه تا قرن سیزدهم هجری میتوان تاثیر و تحول تصویربافی در فرش را مطالعه نمود. چه قدیمیترین قالیهای تصویری بر اساس منابع موجود بیش از دویست یا حداکثر ۲۵۰ سال ندارند و تعداد آنها نیز بسیار معدود است – اگر چه احتمال وجود قالیهای قدیمی از این دست در مجموعههای خصوصی بسیار است – قالیبافی در دوران قبل از اسلام از هنرهای رایج ایران بود و گفته میشود جنبهای تصویری آن بسیار غنی بوده است اما بعد از حضور اسلام در تمام پهنهی ایران، قالیبافی نیز همانند دیگر آثار ایرانی خود را با شرایط جدید تطبیق داد و از اولین نتایج این تطبیق حذف تصویربافی و تصویرگرایی بود. اساس قوانین اسلام در این مورد بر مبنای حذف ریشههای بتپرستی بود و اگرچه این آیین خاص قبایل عرب بود و در ایران معنا نداشت، اما اجرای فرامین مشمول کلیه ممالک تحت تسلط اعراب بود. خوشبختانه فرهنگ غنی و پربار ایران توانست در برابر بسیاری از ناملایمات تاب تحمل آورد و تقدیر چنین بود که پس از ۱۰ قرن، سرانجام سلسلهای بر ایران حاکم گردد که بنیانگذار تحولات بسیاری چه در آن زمان و چه بعد از خود گشت. در قرن دهم هجری قمری سلسلهی صفویه در ایران بنیان گذاشته شد و پادشاهان آن ضمن تجدید عظمت و اقتدار ایرانِ قبل از اسلام، اقدامات مهمی را در شئون مختلف زندگی به انجام رساند که مهمترین آن به رسمیت شناختن مذهب تشیع به عنوان دین رسمی ایرانیان بود و به این ترتیب ایرانیان را با اعراب و ترکان عثمانی جدا ساختند. مذهب تشیع که بر اساس اعتقادات خاص ایرانیان به اسلام شکل گرفته بود از بسیاری جهات با اعتقادات اعراب تفاوت داشت و برداشت ایرانیان که از دستورها و فرمانهای اسلام و اصولاً دیدی که به طبیعت داشتند، آزادانهتر و زمانهپسندتر بود باعث تحولاتی در شکوفایی هنرهای مختلف به ویژه هنرهای تصویری گردید و از نتایج مهم آن بنیان نهادن شیوهی تصویربافی و پیدایش قالیچههای تصویری در سدههای بعدی بود. با استقرار سلسلهی صفوی و گسترش جنبشهای جدید فکری و هنری، تصویرسازی که تا قبل از آن تنها به بهانهی مصور کردن اشعار و داستانها خلق میشد و اندازه آنها از قطع کتب تجاوز نمیکرد، تحولات تازهای پیدا کرد و در اندازههای طبیعی و گاه بزرگتر به روی دیوار کاخها و سردر بازارها و حمامها و زیر گنبد و دیوار امامزادهها و پردههای تعزیهخوانها آمد و در بسیاری از رشتههای دیگر تصویرسازی به عنوان موضوعهای دلخواه هنرمندان جلوهگر شد. انتقال تصاویر بر روی بافتههای گرهدار کندتر از دیگر هنرها بود زیرا قالی وسیلهای بود برای استفاده روزمره در خانه و هم برای عبادت بر روی آن در مسجدها.